جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1276
توصیفات انگیزشی مارکسیستی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Jesse Sean Summers
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : دلیل خوبی وجود دارد که فکر کنیم نوشته‌های مارکس حاوی یک نظریه اخلاقی هنجاری صریح نیست. با این وجود، خواننده معمولی مارکس را باید ببخشید که فکر می کند ارائه او از سرمایه داری قطعاً بی طرف نیست و معتقد است که فراخوان های او برای انقلاب باید دقیقاً بر اساس چنین نظریه هنجاری باشد. من پیشنهاد می‌کنم که این برداشت نادرست از مارکس توضیحی دارد که نشان می‌دهد هیچ نظریه هنجاری زیربنای نوشته‌های مارکس وجود ندارد، اما استدلال می‌کند که موضعی ارزیابی‌کننده وجود دارد که او از آن می‌نویسد. این موقعیت ارزشی حاوی ارزش‌هایی است، عمدتاً به شکل آنچه من «اصطلاحات ارزشیابی غلیظ» می‌نامم، اما نه هنجارها. این موضع ارزیابی است که به راحتی با یک نظریه هنجاری اشتباه گرفته می شود و بدین ترتیب خوانش نادرست را توضیح می دهد. علاوه بر این، این موضع ارزشی بیش از آنکه تجویزی باشد، توصیفی است، بنابراین مارکس در این که موضع او توصیفی است موجه است. در حالی که توصیف ها ممکن است به وضوح حاوی هنجارها نباشند - ظاهراً چنین مواردی قانون هیوم را در برابر استنتاج یک "باید" از "است" نقض می کند - آنها باید مقادیر مجاز باشند. در واقع، اگر توصیفات ممکن است شامل مقادیر نباشند، حتی قادر به توصیف واقعیات نیز نخواهند بود. بنابراین، مارکس ممکن است موضع ارزیابی خود را حفظ کند بدون اینکه مجبور شود کار خود را به عنوان یک کار تجویزی دوباره توصیف کند. در نهایت، پیوند نزدیکی بین ارزش‌ها و انگیزه وجود دارد، و این توضیح می‌دهد که چرا مارکس در فراخوان انقلابی‌اش موجه است. او ممکن است به وضوح نتواند از این موضع حمایت کند که باید انقلاب کرد، اما می‌تواند از موضع ارزیابی خود دلیل قوی انگیزه‌ای برای انقلاب ارائه دهد، بدون اینکه از قلمرو توصیفی واقعی خارج شود.
تضاد ارگانیک، یا اینکه چگونه دید می تواند با مکانیسم کور در طبیعت منطبق شود: مطالعه تطبیقی فلسفه طبیعت کانت و فلسفه طبیعت شلینگ [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Bárbara Núñez de Cáceres González
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این مطالعه تطبیقی ​​بین رویکردهای کانت و شلینگ در مورد تضاد مکانیسم و ​​غایت‌شناسی در طبیعت است. من نشان می‌دهم که چگونه این تقابل در فلسفه طبیعت شلینگ دوباره صورت‌بندی می‌شود، و چگونه او در نهایت آن را به عنوان تقابل نگرش‌های معرفتی نسبت به طبیعت حل می‌کند. نتیجه‌گیری من این است که نتیجه شلینگ مشابه نتیجه کانت است، اما برعکس. به عقیده کانت، این تضاد نتیجه تضاد بین ظرفیت ها در تمایل آنها به طرح اصول خود است که خود متقابلاً منحصر به فرد هستند. چشم انداز تعارض به این صورت است: از یک سو، قضاوت بازتابی اصل خود را قرار می دهد، که بیان می کند که برخی از محصولات طبیعی، یعنی موجودات زنده، را نمی توان از نظر قوانین مکانیکی ممکن ارزیابی کرد. از سوی دیگر، درک تأیید می‌کند که اگر از طریق قوانین طبیعی قابل توضیح نباشد، موجودات زنده نوع دیگری از علیت را به دنبال دارند. بنابراین، دو اصل، آنتی تز و تز، دو نوع علیت متفاوت را فرض می کنند. اولی یک علیت است که به نظر می رسد توسط اهداف اداره می شود، دومی به نظر می رسد مکانیکی است، اما اگر فرض کنیم که برخی از محصولات طبیعی تنها در صورتی امکان پذیر هستند که به عنوان اهداف تصور شوند، با سناریوی متناقض تلاش برای تطبیق یک علیت غیر علت مواجه خواهیم شد. آزادی) در جهانی تعیین شده توسط روابط مکانیکی، که فی نفسه هر گونه امکان آزادی را رد می کند. راه حل کانت برای تضاد این است که اصول را به جایگاه مناسب خود به عنوان کارکردهای تنظیمی عقل محدود کند، بنابراین اصل هدفمندی هیچ ادعایی بر حقیقت عینی ندارد. از سوی دیگر، راه‌حل شلینگ صرفاً صوری نیست، بلکه هستی‌شناختی است. شلینگ در آثار خود در مورد فلسفه طبیعی، رویکردی مونیستیک به واقعیت به عنوان یک کل واحد ایجاد کرد که از جنبه های متضاد تشکیل شده بود که تنها از طریق اصل اصلی فلسفه و طبیعت با هم سازگار می شوند. چنین چارچوبی نقش تبیینی و وضعیت هستی‌شناختی مکانیسم و ​​غایت‌شناسی را در طبیعت معکوس می‌کند: این دومی بیانگر یک اصل سازنده و اصیل طبیعت در کل است. اولی، به عنوان یک استراتژی توضیحی مربوط به تحقیقات تجربی تنزل یافت. در این پایان نامه نشان می‌دهم که وقتی شلینگ مکانیسم را به رویکردی مشتق، جزئی و صرفاً کارکردی تنزل داد، دیگر نمی‌تواند با غایت‌شناسی مخالفت کند و بنابراین تضاد از بین می‌رود. علاوه بر این، من همچنین توضیح می‌دهم که در چارچوب شلینگ، ناهماهنگی شناختی بین ظرفیت‌های عقل همچنان وجود دارد. دقیقاً تفاوت معرفتی کارکرد و دامنه بین فهم گفتمانی و شهود فکری است که به ما از طریق دو دیدگاه متضاد به طبیعت دسترسی پیدا می‌کند: شهود فکری، شهود فلسفی مناسب، به ما امکان دسترسی به بهره‌وری کلیت را می‌دهد. بازتاب، بازتاب تجربی، که فرعی است، مجموعه‌ای از حقایق و محصولات مجزا را به ما می‌دهد. به عقیده شلینگ، فیلسوف با تغییر نگرش، از تأمل به شهود، قادر است با نشان دادن اینکه، قبل از کلیت ارگانیک طبیعت، مکانیسم یکی از اصول سازنده آن نیست، بر مخالفت اولیه غلبه کند.
نظریه های علیت [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Zachary Massim Rahman
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : من ادعا می کنم که علیت یکی از ویژگی های اساسی جهان است که هیچ نظریه فلسفی اساسی در مورد آن نمی توان ارائه داد. من به طور انتقادی نظریه های تقلیل پیشرو معاصر را بررسی می کنم که سعی در تحلیل یا توضیح علیت بر حسب چیز دیگری دارند. در هر مورد، من استدلال می‌کنم که این نظریه از جهاتی اساسی ناکافی است. علاوه بر این، من پیشنهاد می‌کنم که چنین نظریه‌هایی از یک دیدگاه محدودکننده بی‌دلیل شروع شوند، و زمانی که حوزه‌ی کاری خود را برای در نظر گرفتن دامنه و ناهمگونی پیوندهای علّی که می‌خواهیم در جهان بشناسیم، گسترش دهیم، به نظر می‌رسد که علیت آن چیزی نیست که که باید منتظر یک نظریه روشنگر بود. این پایان نامه در چهار بخش اصلی به شرح زیر تنظیم شده است: (1) نظریه های قطعی علیت: من با برخی از نظریه های کلاسیک علیت شروع می کنم که اشکال و نارسایی های آنها دستور کار تفکر در مورد موضوع را تعیین می کند. من مشکل حق تقدم و منبع آن را معرفی می کنم. و سؤالات مشکوکی را در مورد برخی از اصول سنتی مطرح می کند، از جمله (1) این ادعا که علیت همیشه باید توسط قوانین پشتیبانی شود، و (2) این ایده که علیت حداقل به نوعی قابل درک نیست. (II) رابطه علیت: در اینجا به موضوعی می پردازم که توسط (I) مطرح شده است: چه نوع چیزهایی می توانند علت و معلول باشند؟ من استدلال می‌کنم که تمام نظریه‌های علیت موجود، پاسخ محدودکننده‌ای به این سؤال می‌دهند، که توجیه آن سخت است. من یک رویکرد مدارا را پیشنهاد می کنم. هیچ دلیل واضحی وجود ندارد که چرا نباید انواع مختلفی از علل یا عوارض وجود داشته باشد. (III) نظریه های احتمالی علیت: بیشتر نظریه های اخیر جبرگرایی را رد می کنند و تحلیلی را بر اساس روابط احتمالی پیشنهاد می کنند. من نشان می دهم که هیچ یک از این حساب ها کار نمی کند. (IV) علیت و فرآیندها: یک پیشنهاد کاملاً متفاوت در نظر گرفته می‌شود: این علیت ممکن است با یک رابطه فیزیکی قابل کشف تجربی شناسایی شود که علل و معلول‌ها را به هم متصل می‌کند. با توسل به ایده‌هایی که قبلاً مطرح شده‌اند، نشان می‌دهم که این قابل اجرا نیست. وعده اولیه آن در این واقعیت نهفته است که نسبت به نظریات در نظر گرفته شده در (I-III) کمتر تقلیل‌پذیر است - و تا این حد به حقیقت نزدیک‌تر است.
مطالبه گری اخلاق [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Keith John Horton
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در فصل اول، من مسئله اقتضای اخلاق را معرفی می کنم. مشکل این است که به نظر می رسد ما زمینه های خوبی برای اتخاذ شکلی از اخلاق داریم که به طور قابل توجهی از اخلاق معمولی و عقل سلیم ما خواستارتر است. من استدلال می‌کنم که چنین دلایلی نیازی به هیچ نظریه اخلاقی معارض خاصی ندارد، بلکه می‌تواند از آگاهی اخلاقی معمولی و ماقبل فلسفی ما استخراج شود، و از این رو مشکلی است که باید به همه ما مربوط باشد. با توجه به آن، من ادعا می‌کنم که بهترین راه برای پیشرفت در این مشکل، ایجاد چارچوبی برای بحث است که تا حد امکان بسیاری از ما بتوانیم آن را به اشتراک بگذاریم، چارچوبی که تمرکز واضح‌تری بر انواع موضوعاتی که یک حل نهایی بر روی آن‌ها وجود دارد، می‌کند. مشکل بستگی خواهد داشت بقیه پایان نامه به تلاش برای توسعه چنین چارچوبی اختصاص دارد. در فصل دوم، برخی از نظریه‌های اخلاقی، و پاسخ‌های آن‌ها به مسئله مطالبه‌گری را در پرتو یک اصل اساسی که ادعا می‌کنم در هر یک از آنها مشترک است، بررسی می‌کنم: اینکه، در سطحی بنیادی، اخلاق باید همه را در نظر بگیرد، و هر یک از آنها را به یک شکل در نظر بگیرید. من استدلال می‌کنم که معقول‌ترین تفسیر از این اصل، و تفسیری که بهترین امید را برای پیشرفت با مشکل به ما می‌دهد، تفسیری است که از ما می‌خواهد همه را به‌طور مشخص در نقش خود به‌عنوان عامل در نظر بگیریم. ادعا می‌کنم انجام این کار ممکن است دلایل اخلاقی مشروعی برای محدود کردن خواسته‌های اخلاقی به ما ارائه دهد، اما تنها در صورتی که این خواسته‌ها در پرتو آنچه که من مدل تعالی نماینده محور می‌نامم در نظر گرفته شوند. من این ایده و نوع نقشی را که ممکن است در یک نظریه اخلاقی ایفا کند، در فصل سوم بررسی می‌کنم، و استدلال می‌کنم که موضوعات نادیده گرفته شده‌ای را مطرح می‌کند که کاملاً برای پیشرفت با مشکل مهم هستند، مسائلی که در واقع می‌توانیم همه آنها را انجام دهیم. هر نظری که در مورد نظریه اخلاقی داریم، با هم بحث کنیم.
اصل هیوم نبش قبر شد [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Ian Hulse
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این مطالعه نقدی است بر افلاطون گرایی فرگی که توسط کریسپین رایت و باب هیل ارائه شده است. افلاطون گرایی فرگی بر استدلالی مبتنی است که مدعی دستیابی به سه هدف است. اولین مورد این است که توضیح دهد چرا اعداد طبیعی از نظر معرفت شناختی به روش هایی که توسط اسم گرایان فرض می شود مشکوک نیستند، یعنی نشان دهد که چگونه می توانیم مفاهیم مورد نیاز برای ایجاد باور در مورد اعداد طبیعی را به دست آوریم، چگونه می توانیم به آنها رجوع کنیم و چگونه می توانیم. در مورد آنها بدانید هدف دوم نشان دادن وجود اعداد طبیعی است که به عنوان اجسام فرگی تعبیر می شوند. سومین مورد، پیدا کردن منطق گرایی نظری اعداد است. این مطالعه فقط با توجه به دو هدف اول به موفقیت استدلال می پردازد. این استدلال از یک جمله خاص استفاده می کند، اصل هیوم (HP). (HP) عبارتی است که تعداد F برابر است با تعداد G ها اگر و تنها در صورتی که F ها را بتوان به صورت دوگانه با G ها نگاشت (برای هر یک از مفاهیم F و G). دو قرائت از استدلال متمایز می شود. اولی (HP) توضیحی متنی از مفهوم عدد طبیعی است. استدلال می شود که استدلال در اولین خواندن آن شکست می خورد، که (HP) نمی تواند مفهوم عدد طبیعی را با موفقیت توضیح دهد. از نظر مشتق، نمی تواند وجود اعداد طبیعی را نشان دهد. هیچ نتیجه قطعی با توجه به استدلال در قرائت دوم آن حاصل نشده است. استدلال می‌شود که (HP) تحت نظریۀ تحلیلی پیشینی کریستوفر پیکوک پیشینی است و این ممکن است برای غلبه بر مخالفت‌ها به تحلیل (بنابراین، اولویت) (HP) پیشنهاد شده توسط جورج بولوس مورد استفاده قرار گیرد.
هگل، شکاکیت باستانی و مشکل معیار [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Benjamin Levey
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : مقالات اخیر در زمینه توجیه و دایره گرایی معرفتی زمینه مناسبی را برای ارزیابی مجدد روش دیالکتیکی هگل فراهم کرده است. دیالکتیک هگل موضوعی است که به ندرت در چارچوب تحولات اخیر در معرفت شناسی مورد بحث قرار می گیرد. مشکلاتی که عامل انگیزش ویژگی های کلیدی مختلف این روش هستند، «برهان رگرسیون توجیهی» و به ویژه «مشکل معیار» ثابت می شود که همان مشکلاتی است که تمرکز بسیاری از بحث های معاصر را فراهم می کند. نتیجه بسیاری از بحث‌های اخیر دور شدن از نظریه‌های معرفت‌شناختی مبتنی بر هنجار به سمت نظریه‌های طبیعی‌تر است، با فیلسوفانی مانند دبلیو پی آلستون که خواستار رد این تقاضا هستند که بتوانیم توجیهی کاملاً بازتابنده برای باورهای خود ارائه کنیم. هگل چنین خواسته ای را رد نمی کند و با ارائه چنین توجیهی می کوشد به این مشکلات بپردازد. واکنش او به شکاکیت باستانی (پیرونی) و تحلیل تکنیک های آن، و نقاط قوت و ضعف آنها، برای روش دیالکتیکی او که قرار است بر مشکلات شکاکی غلبه کند، اهمیت زیادی دارد. با در نظر گرفتن روش او در پرتو این واکنش و با مقایسه آن با بحث های اخیر، می توانیم درک خود را از سیستم هگل عمیق تر کنیم و همچنین سهم آن را در بحث های معاصر درباره این مشکلات ارزیابی کنیم.
رشد در خدا؟ : الهیات پروتستانی به گفته سرژ لاتوش با رشد مجدد زیر سوال رفته است. [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Martin Kopp
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : از سال 2002، "رشد مجدد" راه خود را به بحث در مورد اکولوژی، اقتصاد و آینده ما باز کرده است. اثر حاضر الهیات پروتستانی را از طریق یکی از نویسندگان اصلی این تفکر هترودوکسی: سرژ لاتوش زیر سوال می برد. این اقتصاددان ملحد فرانسوی به نقدی فرهنگی از جامعه رشد می پردازد. او آن را در یک محاکمه سه گانه قرار می دهد و خواهان استعمار زدایی خلاقانه از تخیل مشترک ما می شود تا به سوی جوامع خودمختار، شادی آور و شاد با فراوانی مقتصد حرکت کنیم. این موضع قبل از هر چیز الهیات را به زیر سوال بردن رشد سوق می دهد. بر اساس داده های کتاب مقدس، مشاهده می شود که تخیل مسیحی رشد غنی می شود و با تخیل رشد گرای مسلط در تضاد است. از این رو، دو کمک به الهیات رشد ارائه می شود: یکی در مورد فرمان ثروتمند شدن خطاب به شاگرد و کلیسا، که در آن این نوع رشد واژگون می شود، دیگری در مورد رشد گیاهان و تکثیر حیوانات، که در آن این نوع رشد است. به نفع ترمیم شد.
نگارش امر واقعی به مثابه لبه تجربه عرفانی: نظریه روانکاوی و الهیات ترزی
نویسنده:
Fernando Silveira Rosa
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : امر واقعی که به عنوان چیزی غیرممکن برای دلالت درک می شود، به نظر می رسد نقطه ای است که فیلسوفان، الهی دانان و روانکاوان هنگام خواندن گزارشی از تجربه عرفانی در آن دچار لغزش می شوند. در واقع، عرفان به عنوان یک واقعیت غیر ممکن برای تسلط بر زبان مطرح می شود. با این حال، نوشته ترزا آویلا نشان می دهد که تجربه عرفانی، برعکس، پیوندی نزدیک با واقعیت دارد. برای روشن ساختن آنچه از واقعیت در خطر است در آنچه برای یک عارف، تجربه معنوی منحصر به فردی را تشکیل می دهد، می توانیم به کار فروید در مورد مفهوم ردیابی و راهی که در آن لاکان مفهوم واقعی را برای دستیابی به دیدگاهی بسط داد نگاه کنیم. الهیات عرفانی ترزا
جایگاه ظهور دوم در الهیات عهد جدید [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Robert Ernest Osborne
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : وقتی از جورج لی مالوری پرسیده شد که چرا مردان باید به اورست صعود کنند، او پاسخ کلاسیک را داد: "زیرا آنجاست." شاید این قیاس را زیاد طولانی نکنیم که بگوییم ممکن است همین پاسخ به این سؤال داده شود: "چرا کسی باید بخواهد با مشکل دشوار ظهور ثانویه مقابله کند؟" آنجا به عنوان مرکزی است که الهیات عهد جدید حول آن می چرخد و کاملاً در اعتقادات کلیسا جای گرفته است. ما دیگر نمی توانیم از این مشکل اجتناب کنیم و از نظر فکری قابل احترام باقی بمانیم.
  تعبیر خودفریبی
نویسنده:
Daniel Reinhold Sascha Viehoff
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : تز من تضاد آشکار بین یک اصل اصلی نظریه تفسیر دیویدسون را تحلیل می‌کند، یعنی. که نسبت دادن حالات ذهنی ما باید سوژه را حداکثر عقلانی جلوه دهد و زبان روانشناختی ما که به ما امکان می دهد حالت های باور غیرمنطقی مانند خودفریبی را به کسی نسبت دهیم. به گفته دیویدسون، خودفریبی شامل دو باور متناقض p و not-p است، جایی که not-p نتیجه یک عمل عمدی توسط عامل به منظور اجتناب از تشخیص آن p است. این تصور از خودفریبی باید توضیح دهد که چرا داشتن باورهای متناقض منجر به نفی یکی از آنها نمی شود. دیویدسون با معرفی مفهوم «مرز ذهنی» که محتوای باورهای متناقض را جدا می‌کند، به این مشکل می‌پردازد و در عین حال امکان تعامل علّی آنها را فراهم می‌کند. من استدلال می‌کنم که این خودفریبی را به یک «مصل کوتاه ذهنی» تقلیل می‌دهد و نمی‌تواند مفهوم عادی ما را از آن معنا کند. ارجاع دیویدسون به کنش عمدی مشکل دیگری ایجاد می کند: یک باور نادرست که عمداً ایجاد شده است فاقد ویژگی های مشخصه باورها است، هدف آنها حقیقت است. ناتوانی در توضیح خودفریبی به مشکل کلی تری در دیدگاه دیویدسون از ذهن اشاره می کند. برای توضیح رابطه بین استفاده‌های اول و سوم شخصی از اصطلاحات ذهنی، نظریه تفسیر دیویدسون باید برحسب «طرح تخیلی» درک شود. این یک مشکل اساسی را برجسته می کند: نظریه ای که تفسیر را برای تشکیل قلمرو ذهنی می گیرد، نمی تواند توضیح دهد که چگونه مفهوم خودفریبی می تواند به وجود آید. فصل آخر من منابع دشواری را تحلیل می‌کند: اگر هدف تفسیر، فرمول‌بندی «نظریه‌های کل» باشد، نمی‌تواند خودفریبی را معنا کند، که پیوندهای محلی دارد که به معنای محدود «عقلانی» اما در تصویر بزرگ‌تر غیرمنطقی است. برای انطباق با خودفریبی، نظریه تفسیر باید تفسیر را بر حسب پروژه های وابسته به علاقه و مناسبت تصور کند.
  • تعداد رکورد ها : 1276